کد مطلب:129358 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

نقش عبدالله بن جعفر در تلاش آشتی جویانه
طبری می نویسد: عبدالله بن جعفر نزد عمرو بن سعید بن عاص رفت و با او صحبت كرد و گفت: به حسین نامه ای بنویس و در آن امان قرار ده و او را وعده نیكی و جایزه بده و در نامه ات به او اطمینان بخش و از او بخواه كه باز گردد. شاید مطمئن شود و باز گردد!


عمرو بن سعید گفت: آنچه می خواهی بنویس و نزد من بیاور تا مهرش كنم. آنگاه عبدالله بن جعفر نامه را نوشت نزد عمرو بن سعید آورد و گفت: مهرش كن و به دست برادرت یحیی بن سعید بسپار. زیرا كه او برای اطمینان بخشیدن به حسین (ع) شایسته تر است و حسین (ع) آن را حمل بر جدّیّت تو خواهد كرد. و او چنین كرد!»

طبری در ادامه روایتش می نویسد: «... یحیی و عبدالله به او رسیدند و پس از آن كه یحیی نامه را خواند، بازگشتند و گفتند: نامه را خواندیم و بسیار كوشیدیم. از جمله عذرهایی كه برای ما آوردند این بود كه گفت: من رسول خدا(ص) را به خواب دیدم و در آن به كاری فرمان یافتم كه در پی انجام آن هستم. چه به سودم باشد و چه به زیانم! گفتیم: آن چه خوابی است؟ گفت: آن را به هیچ كس نگفته ام و نخواهم گفت تا آنكه پروردگارم را دیدار كنم!

نامه عمرو بن سعید به حسین بن علی (ع) چنین بود: از عمرو بن سعید به حسین بن علی (ع): اما بعد، من از خداوند می خواهم، كه تو را از این اندیشه هلاكت آمیزت باز دارد و به راه راست هدایت كند! شنیدم كه آهنگ رفتن به عراق داری. تو را از مخالفت و دشمنی در پناه خداوند قرار می دهم، زیرا بیم آن دارم كه در این راه هلاك شوی. من عبدالله بن جعفر و یحیی بن سعید را پیش تو فرستادم. همراه آن دو نزد من بیا كه در نزد من امان و جایزه و نیكی و حسن همسایگی داری، من خدای را بر این كار گواه و كفیل و مراعات كننده و وكیل می گیرم. و السلام علیك.

طبری نقل می كند كه امام (ع) در پاسخ او نوشت:

اما بعد، آن كس كه به سوی خداوند بخواند و كار نیك كند و بگوید كه من از مسلمانانم، با خدا و رسول او سر ستیز برنداشته است. تو مرا به امان و نیكی وعده داده ای،[بدان كه] بهترین امان ها امان خداوند است؛ هر كس در دنیا از خداوند نترسد در قیامت ازاو درامان نیست. از خداوند در دنیا خواهان ترسی هستیم كه در آخرت موجب امان ما گردد. اگر تو از نوشتن این نامه قصد ارتباط و نیكی نسبت به مرا داشتی، در دنیا و آخرت پاداشی نیك خواهی یافت. و السلام.»